89/3/22
5:2 ع
1- لوتی ترین پیامک سال آمعدلی: بند کفشتیم، گره بزن خفه شیم!
2- دهقان فداکارپیرشده، چوپان دروغگوعزیزشده، شنگول ومنگول گرگ شدن، کوکب حوصله مهمون رونداره، کبراتصمیم گرفته دماغشوعمل کنه، روباه وکلاغ دستشون تو یه کاسه اس، آرش کمانگیرمعتادشده، رستم اسبش رو فروخته یه موتورخریده وبااسفندیارمیرن کیف قاپی، آمعدلی سکته کرده واقعا"چه به سرایران و ایرانی آمده است؟
3- آمعدلی میگه: سکوتی بودبرقلبم که باآن می زدم فریاداگر ازشهر غم رفتی مراهرگزمبرازیاد
4- آمعدلی به دخترش: تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده! هیچ گاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی نگه دار اگر هم یه روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد به او بگو که تو را بیش تر از خودم وکمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم وبه تو نیاز دارم!
5- برای اداره کردن خودت از عقلت استفاده کن وبرای اداره کردن دیگران از دلت
89/3/22
10:22 ص
1- ریاضیات آمعدلی:عقل رادر عقل (ضرب) وهمدلی وعشق راباحاصل آن(جمع)کنید خودپرستی را از آن(تفریق) و حاصلش رابر دوکه(تقسیم) کنید آنچه(می ماند) فقط (خوشبختی) است !
2- باخون غم نوشتم غربت مکان مانیست ازیاد بردن آمعدلی هرگز مرام مانیست!
3- هزار تا رگ دارم وهزارتا رفیق،توشاه رگی و تک رفیق آمعدلی قربانت!
4- آمعدلی به انجلامیگه: میگن به یاد یکى بخوابی خوابشومى بینى،میمیرم برات تاهمیشه ببینمت!
5- جمله فیلسوفانه آمعدلی : محبت تنهاجوشکاریه که دلای شکسته رومجانی جوش می ده!
89/3/21
5:32 ع
1- در ذهن اگر نیافرینمت میمیرم¤از شاخه اگر نچینمت می میرم¤اى عادت چشمان کم حوصله ام¤یک لحظه اگر نبینمت مى میرم¤ بیادتم رفییق فرستنده آمعدلی!
2- آمعدلی: بزرگترین درددنیامیدونی چیه؟اینکه بفهمی پناه لحظه هات پناهگاه دیگه داره !
3- تهدیدآمیزترین اس ام اس سال از نظر آمعدلی : بند شلوارتیم ، ولمون کنی آبروتو بردیم!
4- یک قطعه قلب 3در4،یک فتوکپی ازصفاوصمیمیت ویک فیش عشق وعلاقه لازم دارم تاتمام قلبم رابه نامت کنم قربانت آمعدلی!
5- جمله عاشقانه آمعدلی : زیباترین سلام دنیاطلوع خورشیداست آنرابدون غروبش تقدیمت میکنم
89/3/21
12:2 ع
1- آمعدلی عینک دودی میزنه میره بیرون از خونه بسرش رو می بینه می زنه تو گوشش ومیگه تو این وقت شب بیرون چه کار می کنی؟ بسره میگه بابا شب نیست عینک تو بر دار : آمعدلی عینک شو بر میداره دوباره میزنه زیر گوش بسره ومیگه تو از دیشب تا حالا اینجا چه کار می کردی!
2- آمعدلی شبها زود می خوابیده دوستش می برسه چرا زود می خوابی ؟میگه دیدم من که نمی تونم صبح ها زود از خواب بیدار شوم گفتم اقلا شبها زود بخوابم!
3- آمعدلی میره کلاس غیرت،نصف شب زنش پامیشه بره توالت میگه بشین خودم میرم!
4- آمعدلی:ترس پسرهاازازدواج دل بستن به یه دخترنیست دل بریدن ازبقییه دخترهاست!
5- آمعدلی :هر وقت صدای مسیج موبایلت آومد نگو مسیج دارم بگو دوستی دارم که به یادمه
89/3/20
9:9 ع
1- به آمعدلی میگن دوست داشتی جای خدا بودی؟میگه نه! میگن چرا؟ میگه: چون جای بیشرفت نداره!
2- آمعدلی کارت عابر بانک شو میندازه حرم امام رضا(ع) میگه حاجتم رو بده تا رمزش رو بگم!
3- آمعدلی چند روز بشت سر هم می رفت وگچ سوسک کوش می خرید مغازه دار ازش می برسه چرا اینقدر گچ سوسک کش می خری؟ آمعدلی میگه آخه هرچی اینها رو برت می کنم به سوسکها نمی خوره!
4- از آمعدلی می برسند امام رضا برای چی رفته بود مشهد؟میگه خوب حتما رفته بود برای زیارت!
5- بچه آمعدلی : بابا من کی انقدر بزرگ می شوم که هر کاری دوست داشتم انجام بدم آمعدلی میگه : تا حالا کسی این قدر بزرگ نشده است!
89/3/20
6:43 ع
89/3/20
6:34 ع
1- آمعدلی به اتاق رئیس رفت وگفت: آقای رئیس من برای ازدواج دو روز مرخصی می خواهم رئیس گفت: شما که یک هفته تعطیلی داشتین چرا ازدواج نکردین؟ امعدلی گفت اخه نمی خواستم تعطیلاتم رو خراب کنم !
2- آمعدلی خانم شو تو بازار گم میکنه میره بیش بلیس ومیگه: ببخشید شما خانمی رو ندیدید که من بیشش نباشم !
3- آمعدلی باباش میمره بهش می گن مراسم نمی گیری ؟میگه نه به جاش میریم مشهد !
4- آمعدلی سوار تاکسی میشه در رو نمی بنده راننده میگه در رو ببند آمعدلی میگه: زرنگی؟ می خوای دربست حساب کنی!
5- آمعدلی آربیچی رو برعکس گذاشته بود روی شونش شلیک میکنه ، برمیگرده می بینه همه خودی ها مردن! میگه ببین با خودی ها که این کار رو کرده با دشمن چه کار کرده!
89/3/20
4:35 ع
1- به آمعدلی میگن با آش جمله بساز میگه محمدی آش صلوات !
2- مشتری در غذا خوری : اقا خواهش می کنم برای من یک خوراک جوجه بیاورید آمعدلی که تازه کار بود رفت وبا یک بشقاب گندوم برگشت!
3- به آمعدلی میگن : به زنبورهایی که از کندو مواظبت می کنند چی میگن ؟ آمعدلی میگه : خسته نباشید!
4- آمعدلی تو خونشون آهنگ شاد عربی گذاشته بود با صدای بلند ، بهش گیر میدن میگه: ای بابا نمی زارید تو این ماه محرم یه قرآن شاد گوش بدیم!
5- آمعدلی میره دستشویی عمومی طولش میده وقتی میاد بیرون بهش میگن خسته نباشی ، آمعدلی میگه شیرین کام باشید!
از دوستان عزیز خواهش دارم اگر جوک دست اول دارند برای ما نیز ارسال کنند .حتما نظرات تان را برای ما ارسال کنید .قربانتان ای اغلان
89/3/20
12:41 ع
1- آمعدلی کارخانه عمامه سازی می زنه بعد از یک هفته پلمپش می کنند.بهش می
گن:تو کارت خوب بود چیکار کردی پلمپش کردند؟می رن تحقیق می کنند می بینند روی عمامه ها آرم نایک می زده
2- آمعدلی میره خیاطی میگه: با این پارچه برام یه کت و شلوار بدوز، فردا نیام بگی سوزنم شکست، برق نبود، چرخم خراب شد، اصلا پدرسگ نمیخواد بدوزی، پارچه رو بده.
3- آمعدلی با جکی جان دعوا میکنه , جکی جان لباسشو پاره میکنه و میگه : آه… پنچه ی عقاب ..ترکه هم شلوارشو میکشه پایین و میگه :ها!! .ک..ر خر
4- آمعدلی اومده بوده تهران که از رفیقش خانوم بلند کردن یاد بگیره، خلاصه با رفیقش ماشین رو برمیدارن و مشغول میشن. هنوز ده دقیقه ..چرخ نزده بودن، که یک دختره رو سوار میکنن، رفیقش از دختره میپرسه: جیگر لب میدی؟! دختره میگه: نه! رفیقشم میگه: پس پیاده شو، وقت مارو نگیر!! دختره رو پیاده میکنن، یکم میرن جلوتر و یکی دیگه رو سوار میکنن و این یکی از قضا نه تنها لب که خیلی چیزهای دیگههم میداده!! خلاصه اونشب رو یک حال اساسی میکنند و فرداش هم آمعدلی از رفیقش تشکر میکنه و برمیگرده دیار خودش که آموختههاشو به کار ببنده! از بخت بلند همون شب اول، یک شاه .. اساسی میخوره به تورش، همین که طرف سوار میشه، آمعدلی میپرسه: جیگر لب میدی؟! دختره میگه: آره جیگر! آمعدلی یکم طرفو نگاه میکنه، باز میپرسه: نه مرگ من یک لب میدی؟! زنه میگه: آره خوب…آمعدلی یکم فکر میکنه، میگه: پس من پیاده میشم!
5- مرام نامه امعدلی
اینهارو بخونید . پسر ها کیف کنید . دختر ها تحمل کنید و گیس هاتونو نکنید.
مواد به کار رفته در ساخت زنان : گوشت و استخوان : ?? تا ?? کیلو لوازم آرایش : یک من عشوه : چهل خروار قر و فر : پنجاه دور در دقیقه زبان : ?? متر قدرت بیان : ???? اسب بخار قدرت اشک ریز : ? لیتر در ساعت منطق : ? گرم در کل عقل : نیم مثقال لجبازی : به مقدار کافی
وقت آن است که ای گل پسران ناز کنیم!
تاقچـه بالا بگذاریم و «نــــــه»اغاز کنیم!
مطلبی هست در این باره عیان می گویم
بشنویـــم و همــه را مُطلع از راز کنیــم
جمله کون و مکان در کف شانس من وتوست
از خوش حالی بال در اورده وپــرواز کنیــم
با چنین وضعی اگر طالب همسر گشتیم
نازها بهر وی از پشــت هم اغاز کنیـــم
هوش باشیم الا ای پسران دم بخـــت!!
موقع عقد، شروط خودمان ساز کنیـم
گر چه زیبا و قشنگ است نگارت چون «قو»
بهر رو کم کنی او را به مثل«غــــاز»کنیــم
نهراسیـــم که شایـــد نظر او برگــردد
یا مبادا که دمی ترس زانبار کنیم
ان قدر هست که هر یک گل خود برچینیم
قبل چیدن،همه را جمـــله ورانداز کنیــــم
«مریم»و«یاسمن»و«لاله»و گل های دگر
«سوسن»و«قاصدک» و یاد گل ناز کنیـم
رسم عاشق کشی افسانه شود در عالم
بهر معشوقه کشی ، خلق هم اواز کنیم
بارها جنس مونث دل تان بشکسته است
زین سپس خون به دل دلبر طناز کنیــم
در جهازیِه او پاترول و مزدا خواهیم
قصد یک باغچه و خانه دلبــــاز کنیــم
سیرت خوب که شرط است در این کار، عزیز!
اجتنــاب از صنــم خــانه بر انـــــداز کنیــــم
گل بچـینیم و مبادا که سریعـــاً گوییـــــم
«بعله» را و همه رشتــه خود باز کنیــــم
ای پسر!عاشق هر عشوه ونازی نشـــــوی!
باید از بهر رخش عشق پس انـداز کنیم
89/3/20
12:39 ع
دختری هستم به سن سی و سه * فارغ از درس و کلاس و مدرسه
مدرک لیسانس دارم در زبان * دارم از خود خانه و جا و مکان
مرغم و خواهم زبهر خود خروس * مانده ام در حسرت تاج عروس
مبل و اسباب و لوازم هر چه هست * پنکه و سرویس خواب و فرش و تخت هست موجود و جهازم کامل است * پول نقد و زانتیا هم است
هرچه گوئی هست و تنها شوی نیست * برسرم گیسو و زلف و موی نیست
ترسم از بی شوهری گردم تلف * بر دهانم آید از اندوه کف
کاش جای این همه پول و پِله *گیر میکرد شوهری توی تله
میشدم عبد و کنیز شوی خود * می نمودم چاره درد موی خود
گیسوانی عاریت چون یال اسب * می نشاندم بر سَرَم با زور چسب
زلف خود را چون پریشان کردمی * حتم دارم دردلش جا کردمی
آنچنان شوری زخود برپاکنم *تاکه شاید در دلش ماًوا کنم
بارالها تو کرم کن شوی را * خود مرتب میکنم این موی را
میگن خدا آدم رو آفرید یه برندازش کرد و گفت خوب قشنگه .
بعدش زن رو آفرید همه فرشته ها گفتن ای خدا این چیه دیگه ! گفت عیب نداره آرایش میکنه درست میشه !
پیام رسان