89/3/14
6:4 ع
1- مردی با افتخار گفت که زن من یک فرشته است!
آمعدلی جواب داد خوش به حالت زن من هنوز زنده است !
2- آمعدلی زن ژابنی مگیره ،
هر وقت نگاه میکنه مگه اگه خوابت میاد بخواب!
3- آمعدلی یک خوشه انگور میخره وبه خانه میبره
وبه زن وفرزندانش یک حبه انگور میده بچه ها
میگند باباجان چرا یک حبه ؟ امعدلی جواب میده
بقیه اش هم همین مزه را می دهند!
4- تو مراسم ختم یک بنده خدایی میگن ،
مرحوم وصیت کرده سیاه نبوشید :
آمعدلی داد میزنه مرحوم غلط کرده ما به احترامش می بوشیم !
5- آمعدلی برای ماسن اسمارتیز می خره روش
می نویسه هر هشت ساعت یک عدد!
89/3/13
6:17 ع
1- خشم آمعدلی از خدا :
حالا که ابر می فرستی ، بارون نمیاد ،
من هم وضو می گیرم نماز نمی خونم !
2- از آمعدلی می برسند نظرت راجع مار چیه ؟
مگه حیوون خیلی خوبیه ! اما حیف که همش دمه!
3- از آمعدلی می برسند که چرا امشب اخبار طولانی شد ؟
میگه فکر کنم امشب قسمت اخرش بود !
4- آمعدلی تصمیم مگیره تمام نگرانی هاشو به دریا بسباره...
هرکاری میکنه زنش سوار قایق نمیشه!
5- آمعدلی شب عروسی باد صدادار میده میگه بیا!
فشارزندگی ازهمین حالا شروع شد !
پیام رسان