روزی روزگاری نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:
«شما برای چی می نویسید استاد؟»
برنارد شاو جواب داد:
«برای یک لقمه نان.»
پسره بهش برخورد. پس توپید که:
«متاسفم. برخلاف شما ما برای فرهنگ می نویسیم.»
و برنارد شاو گفت:
«عیبی ندارد پسرم. هر کدام از ما برای چیزی می نویسیم که نداریم.
»
می دونی چرا زن ها بیش تر از مردها عمر می کنند ؟ چون زن ها ، زن ندارند !!!
|
|
|
یه روز یه خانمی زنگ میزنه به دکتر میگه : آقای دکتر به دادم برسید بچه ام مداد قورت داده . دکتره میگه : من همین الان میام . خانمه میگه : دکتر تا اون موقع چی کار کنم ؟ دکتر میگه : تا اون موقع میتونین با خودکار بنویسین.
|
|
|
افغانیه میره دزدی زنه بیدار میشه میگه : طلاها و پولها همه اونجان!! افغانیه میگه : خودتو به اون راه نزن ، بگو نون خوشکا کجان!!!
|
|
|
چهار شباهت زن با موتور گازی؟ یکدنده ، پرسروصدا ، بی ظرفیت ، کم مصرف
|