89/3/22
7:49 ع
|
در روزگاری حاکمی بود که طوطی ای داشت خاص !چرا که وی فقط سخنان حاکم را تقلید می کرد و همه نیز این را می دانستند! روزی حاکم با جمعی از لشکریان جلسه مهمی گذاشته بود و مشغول صحبت بودند که ناگهان طوطی فریاد کشید : برو زیر تخت !برو زیر تخت ! لشکریان با تعجب به طوطی نگاه کردند . طوطی دوباره فریاد زد : برو زیر تخت ماه بانو اومد !برو زیر تخت ماه بانو اومد !(و این ماه بانو همسر حاکم و دختر یکی از حاکمان همسایه بود) پس لشکریان که اخلاق طوطی را میدانستند نگاه معنی داری به هم کردند ولی کسی جرات نکرد حرفی بزند فقط وزیر برای ماست مالی با ترس گفت : احتمالا حاکم با شخصی قایم باشک بازی می کرده و این جملات را فرموده اند ! طوطی دوباره فریاد زد که : لعنتی زود باش برو زیر تخت ماه بانو اومد !حاکم که به شدت عصبانی شده بود به سمت طوطی حمله کرد تا وی را بگیرد ولی طوطی پرواز کرد و در ارتفاعی بلند نشست و دوباره به تکرار آن حرفها مشغول شد ! حاکم گفت : ای طوطی ناجوانمرد ! حال که اینچنین عیله من سخن گفتی من نیز آن طوطی زیبای ماده را که مال حاکم همسایه بود و قرار بود برایت بیاورم تا ماه بانویت شود دیگر نمی آورم! طوطی که این را شنید فریاد زد که : ماه بانو نمی خواهم برایم از همان کنیزکان زیر تخت بیاور |
پیام رسان