89/3/20
9:55 ص
1- آمعدلی میخوره به شیشه میگه عجب هوای سفتی!
2- امعدلی تو اتوبوس میگوزه همه میخندن میگه اگه میدونستم اینقدر خوشحال میشین میریدم واستون!
3- ماسن میخواسته یک کبریت رو روشن کنه، هرچی میزده کبریت مادرمرده روشن نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه! ماسن میگه: نه بابا، همین پنج دقیقه پیش روشن شد!
4- یک روز آمعدلی می ره دستشویی بهش خبر میدن آب داره قطع می شه اونم هول می شه اول خودش می شوره بعد می رینه!
5- آمعدلی صبح یه لیوان خاکشیر میخوره، تا شب پشتک میزنه که تهنشین نشه!
پیام رسان