89/3/13
6:17 ع
1- خشم آمعدلی از خدا :
حالا که ابر می فرستی ، بارون نمیاد ،
من هم وضو می گیرم نماز نمی خونم !
2- از آمعدلی می برسند نظرت راجع مار چیه ؟
مگه حیوون خیلی خوبیه ! اما حیف که همش دمه!
3- از آمعدلی می برسند که چرا امشب اخبار طولانی شد ؟
میگه فکر کنم امشب قسمت اخرش بود !
4- آمعدلی تصمیم مگیره تمام نگرانی هاشو به دریا بسباره...
هرکاری میکنه زنش سوار قایق نمیشه!
5- آمعدلی شب عروسی باد صدادار میده میگه بیا!
فشارزندگی ازهمین حالا شروع شد !
پیام رسان